ابلیس و آدمابلیس به خاطر نافرمانی از دستور خداوند از درگاه الهی رانده شد. فهرست مندرجات۲ - خیرخواهی دروغین ۳ - دشمن آشکار ۴ - دشمن آدم ۵ - ابلیس و آدم دشمن همدیگر ۶ - سرپیچی ابلیس ۷ - سبب لغزش ۸ - عامل لغزش و عصیان ۹ - وسوسه ابلیس ۱۰ - شبهه افکنی ابلیس ۱۱ - استدلال ابلیس ۱۲ - عامل برهنگی ۱۳ - تطمیع ابلیس ۱۴ - سلطنت جاوید ۱۵ - تحقیر آدم ۱۶ - عامل سقوط آدم ۱۷ - فریب دهنده آدم ۱۸ - مامور به سجده ۱۹ - برنتافتن بر سجده به آدم ۲۰ - پانویس ۲۱ - منبع ۱ - عامل سرپیچی ابلیستکبر و خود برتربینی ابلیس عامل سرپیچی وی از سجده بر آدم : اذ قال ربک للملـئکة انی خــلق بشرا من طین؛ فاذا سویته ونفخت فیه من روحی فقعوا له سـجدین؛ فسجد الملـئکة کلهم اجمعون؛ الا ابلیس استکبر وکان من الکـفرین؛ قال یـابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی استکبرتام کنت من العالین؛ قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین. ۲ - خیرخواهی دروغینخیرخواهی دروغین ابلیس برای آدم علیهالسّلام : فوسوس لهما الشیطـن... وقال ما نهـکما ربکما عن هـذه الشجرة الآ ان تکونا ملکین او تکونا من الخــلدین؛ وقاسمهمآ انی لکما لمن النصحین؛ فدلهما بغرور... ۳ - دشمن آشکارابلیس، دشمن آشکار آدم علیهالسّلام : فدلهما بغرور... ان الشیطـن لکما عدو مبین. ۴ - دشمن آدمابلیس، دشمن آدم علیهالسّلام : فقلنا یــادم ان هـذا عدو لک... ۵ - ابلیس و آدم دشمن همدیگرابلیس و آدم علیهالسّلام دشمن یک دیگر: فازلهما الشیطـن... وقلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو... قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو... فوسوس الیه الشیطـن... ؛ قال اهبطا منها جمیعا بعضکم لبعض عدو... ۶ - سرپیچی ابلیسسرپیچی ابلیس از فرمان سجده بر آدم علیهالسّلام : واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی.... . .. قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الآ ابلیس لم یکن من السـجدین. . .. فقعوا له سـجدین؛ فسجد الملـئکة کلهم اجمعون؛ الا ابلیس ابی ان یکون مع السجدین؛ قال یـابلیس ما لک الاتکون مع السـجدین؛ قال لم اکن لاسجد لبشر... واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الآ ابلیس... واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الآ ابلیس... ففسق عن امر ربه... و اذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الآ ابلیس ابی. اذ قال ربک للملـئکة انی خــلق بشرا من طین؛ فاذا سویته ونفخت فیه من روحی فقعوا له سـجدین؛ فسجد الملـئکة کلهم اجمعون؛ الا ابلیس استکبر وکان من الکـفرین؛ قال یـابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی... ۷ - سبب لغزشابلیس، سبب لغزش آدم علیهالسّلام و اخراج او از بهشت : فازلهما الشیطـن عنها فاخرجهما مما کانا فیه وقلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو... یـبنیءادم لایفتننکم الشیطـن کمآ اخرج ابویکم من الجنة.... . .. فسجدوا الآ ابلیس ابی؛ فقلنا یــادم ان هـذا عدو لک ولزوجک فلایخرجنکما من الجنة فتشقی؛ فوسوس الیه الشیطـن قال یــادم هل ادلک علی شجرة الخلد وملک لایبلی؛ فاکلامنها... وعصی ءادم ربه فغوی؛ قال اهبطا منها جمیعا... ۸ - عامل لغزش و عصیانابلیس، عامل لغزش و عصیان آدم علیهالسّلام از فرمان خدا : وقلنا یـــادم اسکن انت وزوجک الجنة وکلا منها رغدا حیث شئتما ولاتقربا هـذه الشجرة فتکونا من الظـلمین؛ فازلهما الشیطـن عنها فاخرجهما مما کانا فیه... فوسوس لهما الشیطـن لیبدی لهما ما وری عنهما من سوءتهما وقال ما نهـکما ربکما عن هـذه الشجرة الآ ان تکونا ملکین او تکونا من الخــلدین؛ وقاسمهمآ انی لکما لمن النصحین؛ فدلهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما... ؛ یـبنیءادم لایفتننکم الشیطـن کمآ اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهمآ... فوسوس الیه الشیطـن قال یــادم هل ادلک علی شجرة الخلد وملک لایبلی؛ فاکلامنها فبدت لهما سوءتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة وعصی ءادم ربه فغوی. ۹ - وسوسه ابلیسابلیس، وسوسه کننده آدم علیهالسّلام در بهشت : ویــادم اسکن انت وزوجک الجنة فکلا من حیث شئتما ولاتقربا هـذه الشجرة فتکونا من الظـلمین؛ فوسوس لهما الشیطـن... وقال ما نهـکما ربکما عن هـذه الشجرة الآ ان تکونا ملکین او تکونا من الخــلدین؛ وقاسمهمآ انی لکما لمن النصحین؛ فدلهما بغرور... فقلنا یــادم ان هـذا عدو لک ولزوجک فلایخرجنکما من الجنة فتشقی؛ فوسوس الیه الشیطـن قال یــادم هل ادلک علی شجرة الخلد وملک لایبلی. ۱۰ - شبهه افکنی ابلیسشبهه افکنی ابلیس در ذهن آدم علیهالسّلام ، با مانع جلوه دادن نهی خدا ، از فرشته شدن یا جاودانه ماندن در بهشت: فوسوس لهما الشیطـن... وقال ما نهـکما ربکما عن هـذه الشجرة الآ ان تکونا ملکین او تکونا من الخــلدین. («ان تکونا...» به تقدیر «کراهیة...» مفعول له برای «ما نهاکما» است. بنابراین، معنای آیه چنین میشود: « خداوند ، ازآن رو شما را از خوردن ثمره آن درخت باز داشت که فرشته نشوید و یا جاودانه نگردید.» ۱۱ - استدلال ابلیساستدلال ابلیس به برتری خود بر آدم علیهالسّلام ، به دلیل خلقت آدم علیهالسّلام از خاک و خلقت او از آتش : قال ما منعک الاتسجد اذ امرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین. قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین. ۱۲ - عامل برهنگیابلیس، عامل برهنگی آدم علیهالسّلام و آشکار شدن شرمگاه وی در بهشت : فوسوس لهما الشیطـن لیبدی لهما ماو ری عنهما من سوءتهما... ؛ فدلهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة... ؛ یـبنی ءادم لایفتننکم الشیطـن کمآ اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهمآ... فوسوس الیه الشیطـن... ؛ فاکلامنها فبدت لهما سوءتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة... ۱۳ - تطمیع ابلیستطمیع آدم علیهالسّلام و حوا علیهاالسّلام از سوی ابلیس ، به فرشته شدن بر اثر خوردن از درخت ممنوع: فوسوس لهما الشیطـن... وقال ما نهـکما ربکما عن هـذه الشجرة الآ ان تکونا ملکین او تکونا من الخــلدین؛ فدلهما بغرور... («دلی» در لغت به معنای تطمیع آمده است. ۱۴ - سلطنت جاویدتطمیع آدم علیهالسّلام و حوا علیهاالسّلام از سوی ابلیس، به سلطنت جاوید با تناول از درخت ممنوع: فوسوس الیه الشیطـن قال یــادم هل ادلک علی شجرة الخلد وملک لایبلی. ۱۵ - تحقیر آدمتحقیر آدم علیهالسّلام از سوی ابلیس: واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الآ ابلیس قال ءاسجد لمن خلقت طینا؛ قال ارءیتک هـذا الذی کرمت علی لـئن اخرتن الی یوم القیـمة لاحتنکن ذریته الا قلیلا. ۱۶ - عامل سقوط آدمابلیس، عامل سقوط آدم علیهالسّلام از موقعیت و منزلت والای خود: فوسوس لهما الشیطـن... ؛ فدلهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما... («دلی» در لغت، به معنای از بالا به پایین آوردن نیز آمده است. ۱۷ - فریب دهنده آدمابلیس، فریب دهنده آدم علیهالسّلام با سوگند دروغ و بهانه خیرخواهی برای وی: فوسوس لهما الشیطـن... ؛ وقاسمهمآ انی لکما لمن النصحین؛ فدلهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة... ۱۸ - مامور به سجدهابلیس، مامور به سجده بر آدم علیهالسّلام : واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی واستکبر.... . .. قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الآ ابلیس لم یکن من السـجدین. الا ابلیس ابی ان یکون مع السجدین. واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الآ ابلیس... و اذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الآ ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه افتتخذونه وذریته اولیآء من دونی وهم لکم عدو بئس للظــلمین بدلا. واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الآ ابلیس ابی. فاذا سویته ونفخت فیه من روحی فقعوا له سـجدین؛ فسجد الملـئکة کلهم اجمعون؛ الا ابلیس استکبر وکان من الکـفرین. ۱۹ - برنتافتن بر سجده به آدمبرنتافتن ابلیس ، سجده و تواضع را در برابر آدم علیهالسّلام : ... ثم قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الآ ابلیس لم یکن من السـجدین. قال یـابلیس ما لک الاتکون مع السـجدین؛ قال لم اکن لاسجد لبشر خلقته من صلصـل من حما مسنون. (از جمله «فسجدوا الا ابلیس» بروشنی برمی آید که ابلیس بر آدم علیهالسّلام سجده نکرد. بنابراین، جمله «لم یکن» از سوره اعراف آیه ۱۱ و «لم اکن» در این آیه اشاره به این حقیقت دارد که سجده نکردن وی، مقطعی و به دلیل شرایط خاص نبوده است؛ بلکه نهاد وی این عمل را برنمی تافت.) ۲۰ - پانویس۲۱ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۱۵۶، برگرفته از مقاله «ابلیس و آدم». |